English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6573 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
constellatory U وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
idealises U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
exteriorize U بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
idealised U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
islamize U بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
conservation [darn] U مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
oils U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
him who U انرا که
hydraulic U روغنی
hydrolic U روغنی
butteries U روغنی
unctuous U روغنی
greasy U روغنی
oily U روغنی
oiled U روغنی
pinguid U روغنی
buttery U روغنی
oleic U روغنی
oleaginous U روغنی
oil painting U روغنی
oil paintings U روغنی
i saw it U انرا دیدم
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
had searched U انرا می یافتید
fluid friction U اصطکاک روغنی
lubricants U مواد روغنی
lubricants U ماده روغنی
lubricant U مواد روغنی
cole seed U کلم روغنی
colza U کلم روغنی
flat calm U دریای روغنی
shortcake U نان روغنی
fluid clutch U کلاج روغنی
unguentary U روغنی مرهمی
oiled cloth U پارچه روغنی
empire cloth U پارچه روغنی
greasiness U روغنی بودن
hydropneumatic U گازی روغنی
lubricant U ماده روغنی
hydrospring U فنری روغنی
ohm burner U مشعل روغنی
oil filled contactor U شوتس روغنی
drabber U رنگ روغنی
oil filled contactor U کنتاکتور روغنی
oil colours U رنگ روغنی
oil colour U رنگ روغنی
oil color U رنگ روغنی
oil circuit breaker U مدارشکن روغنی
oil paint U رنگ روغنی
oil break fuse U فیوز روغنی
oil drive unit U گیربکس روغنی
oil filled transformer U ترانسفورماتور روغنی
oil firing U سوخت روغنی
oil paints U رنگ روغنی
oil transformer U مبدل روغنی
drabbest U رنگ روغنی
oiled paper U کاغذ روغنی
drab U رنگ روغنی
oil switch U کلید روغنی
oil pump U پمپ روغنی
oil paper U کاغذ روغنی
oiled muslin U موصلین روغنی
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake U انرا تکان دهید
give it a twist U انرا پیچ بدهید
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
send it by post U با پست انرا بفرستید
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
oleograph U عکس باسمهای روغنی
ohm additive افزوده های روغنی
hydropneumatic U دستگاه گازی روغنی
oil filled cable U کابل روغنی الکتریکی
hydrospring U دستگاه فنری روغنی
hydraulic shock absorber U ضربه گیر روغنی
oil painting U نقاشی رنگ روغنی
oil paintings U نقاشی رنگ روغنی
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
nitroglycerin U ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
meloid U وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
oilseed U بذرها و دانه های روغنی
adipose U پیه مانند روغنی شده
sienna U که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
oil on canvas [painting technique] U رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
in human shape U بصورت یا
as <conj.> <prep.> U بصورت
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
curtly <adv.> U بصورت خلاصه
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1pedal pamping
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1argan
1rhodamine
1nonconversation
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com